تفاوت حمایت با وابستگی فرزندان در خانواده از کودکی تا بزرگسالی
اولین، کوچکترین و دلچسبترین اجتماعی که کودک برای اولین بار تجربه میکند، خانواده است. والدین که عنصری مهم در این اجتماع هستند، زمانی که عبای والدگری را به تن میکنند، هر باری را بر زمین میگذارند تا بتوانند فرزند خود را با تربیتی سالم و اصولی به مقصد مورد نظر برسانند. در این میان باید به این نکته مهم توجه داشت که در مسیر فرزندپروی والدین تنها نیستند. توشه مسیر آنها کولهباری است از خاطرات خوشایند و ناخوشایند دوران کودکی که گاهی از تربیت نردبانی برای رشد و تعالی فرزند میسازد و گاهی هم مثال آتشی است که ریشه تربیت سالم را میسوزاند و بیابانی خشک و بیآب و علف از خود به جای میگذارد.
بسیاری از والدین با شنیدن خبر والد شدن خود تصمیم میگیرند تا دنیایی جدید برای کودک خود بسازند؛ دنیایی که در آن از بیمهری، سرزنش و شماتت، قضاوت و مقایسه و هر چیزی که کودکی را به کام آنها تلخ کرده، خبری نباشد و البته مقابل آن والدینی هم هستند که به شکل ناخودآگاه از فرزند خود انتقام تمام روزهای سخت کودکی را میگیرند. همین میشود که ما گاهی شاهد افراط و تفریط در مسیر تربیتی والدین میشویم. افراط در سختگیریها یا از آن طرف رها کردن فرزند به حال خود، افراط در محبت یا روی خوش نشان ندادن به فرزند و افراط در دادن استقلال به فرزندان یا در مقابل آن بستن پای کودکان با زنجیر وابستگی و محدودیت. این افراط و تفریط در ابعاد مختلف رشدی نه تنها به رشد و تربیت سالم کودک کمکی نمیکند بلکه میتواند بزرگترین تهدید برای سلامت روانی او باشد.
به نظر میرسد، تربیت فرزند سالم تنها در گرو ایجاد تعادل میان خواستهها و انتظارات والدین و توانایی و ظرفیت کودک در هر مرحله رشدی است. ما در این مقاله قصد داریم با مشخص کردن تفاوت بین حمایت و وابستگی فرزندان در خانواده، والدین را برای داشتن فرزندپروری اثربخش و اصولی همراهی کنیم و آنها را از بند افراط و تفریط در مسیر تربیتی فرزندان رها سازیم.
بین حمایت و وابستگی مرزی به باریکی تار مو وجود دارد. کافی است حمایتهای والدین در ابعاد مختلف رشدی از اندازه و شکل متناسب با سن کودک برخوردار نباشد، همان زمان است که بذر وابستگی در وجود فرزند کاشته خواهد شد.
انواع سبکهای فرزندپروری
برای مشخص کردن مرز بین حمایت و وابستگی لازم است ابتدا نگاهی گذرا به انواع سبکهای فرزندپروری در والدین داشته باشیم. آثار سبکهای مختلف فرزندپروری را میتوان در بخشهای مهم زندگی افراد، نظیر بلوغ، انتخاب رشته، قرار گرفتن در یک مسیر شغلی خاص و حتی انتخاب همسر مشاهده کرد. منظور از سبک فرزندپروری یعنی مجموعهای از باورها، احساسات و رفتارهای والدین در رابطه با کودک که شاکله تربیت را در خانواده میسازد. محبت کردن به کودک و انتظار داشتن از او دو روی سکه تربیت است که با کم و زیاد شدن هر کدام، سبکهای مختلف فرزندپروری پدید میآید. در ادامه به معرفی بیشتر این سبکها میپردازیم.
دانلود فایل صوتی : محبت و انتظار دو روی سکه تربیت
سبک فرزندپروری سختگیرانه
در این سبک از فرزندپروری میزان انتظار و خواسته از کودک در کفه سنگین ترازو قرار دارد و در مقابل محبت و توجه به نیازهای کودک در بخش کوچک ترازو است. والدینی که این نوع از سبک فرزندپروری را اختیار میکنند، حکم همان مدیر مدرسهای را دارند که سایهاش به تنهایی قادر بود، ما را در دریای ترس و واهمه غرق کند. در این سبک تربیتی، انتظارات، خواستهها، قواعد و قوانین موجود در خانواده تمامی ندارد. در مقابل نیاز و خواسته کودک کمترین اهمیت را دارد. در این فضای تربیتی کافی است کودک دست از پا خطا کند، آن وقت است که شدیدترین مجازات در انتظار او خواهد بود.
سبک فرزندپروری سهلگیرانه
در این مدل از فرزندپروری شاهد پدیدهای با عنوان محبت خاله خرسه هستیم. والدین به جای کودک حرف میزنند، به جای او غذا میخورند، به جای او راه میروند، به جای او فکر میکنند و به جای او تصمیم میگیرند تا از گزند بلایا و آسیبها در جامعه در امان بماند. محبت و توجه به کودک در این سبک از فرزندپروری به درجه اعلای خود رسیده است اما خبری از قاعده و قانون در خانواده نیست. حاصل تربیتی این سبک فرزندپروری کودکانی وابسته است که تا بزرگسالی رد پای این وابستگی در بخشهای مختلف زندگیشان کاملا مشهود است.
سبک فرزندپروری غفلتورز
در این سبک تربیتی شاهد غفلت والدین از کودک به معنای واقعی کلمه هستیم. والدینی که این سبک تربیتی را انتخاب کردهاند، تقریبا هیچچیزی راجعبه فرزند خود نمیدانند. برای این والدین همین که در سه وعده غذایی فرزند خود را زیارت کنند و از تغذیه او مطمئن شوند کفایت میکند. حالا اینکه در کدام مدرسه درس میخواند، معلم او کیست، با چه کسانی معاشرت میکند و بزرگترین سرگرمی او چیست، کمترین اهمیت را برای این دسته از والدین دارد. فرزندانی که حاصل این سبک تربیتی هستند، بیشترین استیصال و درماندگی را در زندگی تجربه میکنند؛ چرا که نه درکی عمیق از محبت دارند و نه آموزشی دریافت کردهاند که به کمک آن، به جنگ رنجها و سختیهای این زندگی بروند.
سبک فرزندپروری قاطعانه
در این سبک فرزندپروری، کودکان محبتی اصیل را از والدین دریافت میکنند و در عین حال برای روبهرو شدن با ناکامیها و دشواریهای زندگی هم آماده میشوند. در این مدل تربیتی تعادل بسیار خوبی بین محبت و قاطعیت (همان انتظار و خواسته والدین از کودک) وجود دارد. در جایی که کودک به تنهایی قادر به انجام کاری نباشد، دستی حمایتگر هست که او را در عبور از مسیر دشوار همراهی میکند. در مقابل آنقدر آزادی انتخاب و استقلال فکری دارد که برای امور شخصی خود دست به انتخاب بزند. شکل درست حمایت از فرزندان در این مدل تربیتی که بهترین سبک فرزندپروری است، اتفاق میافتد.
چرا والدین فرزندانی وابسته تربیت میکنند؟
در بسیاری از موارد والدینی که فرزندی وابسته تربیت میکنند، خود شخصیتی وابسته دارند. به عبارتی این دسته از والدین هیچگاه در زندگی طعم استقلال و فردیت را نچشیدهاند و حالا که صاحب فرزند شدهاند، این ویژگی شخصیتی را وارد فرآیند تربیتی خود میکنند.
در خیلی از موارد هم والدینی هستند که برای اولین بار مادر شدن یا پدر شدن را تجربه میکنند. در اینجا میتوان وابستگی زیاد را نشانهای از ناآگاهی والد از ابعاد تربیتی کودک دانست.user
در بعضی از موقعیتها هم این وابسته کردن کودک به خود یک واکنش افراطی از جانب والدینی است که خود صاحب پدر و مادری بیتوجه و بیمسئولیت بودهاند. به عبارتی والدین با وابسته کردن کودک به خود به دنبال راهی برای التیام زخمهای کودکی خود هستند.
بیشتر بدانید: بررسی مسئله استقلال نوجوانان و نقش والدین در آن
حاصل افراط در وابستگی فرزندان به والدین
- بند ناف روانی کودکی که حاصل این نوع از تربیت است، هیچگاه بریده نشده است. کودک اگر به مریخ هم برود باز منتظر دستی است تا لقمه در دهان او بگذارد.
- این کودکان هیچ نوع وجود مستقلی از خود ندارند و این والدین هستند که پازل شخصیتی آنها را تکمیل میکنند.
- والدین با محدود کردن تجربههای کودک از او شخصیتی خام و ناپخته میسازند که در مقابل کوچکترین طوفانهای زندگی هم تاب نمیآورد.
- خزانه رفتاری و مهارتی این کودک تقریبا خالی است و در موقعیتهای مختلف چشم امید به یاری والدین دارد تا مثل همیشه جای او تصمیم بگیرند.
- از آنجایی که دنیای ما دنیای نرسیدنها و ناکامیهاست، این کودک با ورود به اجتماع و با اولین مواجهه با ناکامی تلاش میکند تا به مکانیسمی غیرعقلانی متوسل شود و از بند ناکامی رهایی پیدا کند. (اعتیاد، پرخاشگری مزمن، رفتارهای پرخطر، اضطراب و افسردگی از انتخابهای فرد وابسته در موقعیتهای دشوار زندگی است)
- عواقب وابستگی تا بزرگسالی هم ادامه دارد؛ جایی که فرد باید انتخاب رشته کند، وارد دانشگاه شود، همسر انتخاب کند و حتی زمانی که صاحب فرزند میشود، چشمههایی از این وابستگی موج میزند. بسیاری از زندگیهای زناشویی به دلیل همین وابستگی همسر به خانواده دچار فروپاشی میشود. در خیلی از موارد هم فرد بعد از ده سال شاغل بودن در یک حوزه تازه متوجه میشود که به این رشته و کار هیچگونه علاقهای ندارد.
حمایت از فرزندان و انواع آن
حمایت واژهای است که تصویری درست از یک تکیهگاه محکم و استوار را برای ما تداعی میکند. اگر حمایتهای والدین از ابتدای تولد نباشد، هیچ نوزادی پا به دوران شیرین کودکی نمیگذارد. در سبک تربیتی والدین نقطه مقابل وابستگی را نه استقلال که بهتر است، حمایت درست، بهجا و بهاندازه بدانیم. نوزادی که تا دیروز قادر به تکان دادن انگشت خود نبود، حالا میتواند با همان انگشت بند کفش خود را به زیباترین شکل ممکن ببندد. بنابراین اقتضای تربیت سالم و اصولی این است که والدین با رشد تواناییها و استعدادهای کودک از میزان محدودیت و حمایت خود بکاهند و تنها در مواردی که کودک به تنهایی قادر به انجام کاری نیست، سایه حمایت خود را بر سر او بگسترانند. این نوع از حمایت که شکل صحیحی از تربیت را میسازد، نه تنها به رشد سالم روانی، شناختی، جسمانی و اجتماعی کودک کمک میکند، بلکه او را برای مواجهه با شرایط سخت زندگی به خوبی آماده میسازد. فرزندانی که شکل صحیحی از حمایت را از والدین خود دریافت کردهاند، در آینده افرادی موفق هستند که با گنجینهای از مهارتهای رفتاری مختلف میتوانند آیندهای درخشان را برای خود رقم بزنند.
دانلود فایل صوتی : مرز باریک حمایت و وابستگیها بچهها
حمایت والدین از فرزندان از قبل از تولد آغاز میشود و تا سنین بزرگسالی ادامه دارد. نکته مهم که بسیاری از والدین از آن غافل هستند، این است که شکل و اندازه حمایت در سنین مختلف تغییر پیدا میکند و همین راز داشتن سبک تربیتی سالم و اثربخش است. حمایت در ابعاد مختلف رشدی وجود دارد که در ادامه به آن میپردازیم.
بیشتر بدانید: تاثیر سطح سواد والدین بر آینده تحصیلی فرزندان
حمایت جسمانی
حمایت برای اولین بار در محافظت از جسم و جان کودک تبلور پیدا میکند. ردپای این نوع از حمایت قبل از تولد دیده میشود؛ زمانی که مادر تغذیه سالم دارد و خود را ملزم به رعایت تمام نکات بهداشتی میکند تا بارداری سالمتری را تجربه کند. در ادامه با انتخاب نوع زایمان، تغذیه نوزاد از شیر مادر، محافظت از او در برابر خطرات و آسیبهای محیطی و... حمایت جانی ادامه پیدا میکند. ما از والدین انتظار داریم که با افزایش سن از میزان حمایتهای جانی خود بکاهند و ادامه مسیر تربیتی را با آموزشهای خود تکمیل نمایند. به عنوان مثال دیگر لازم نیست والدین نوجوان خود را از خیابان رد کنند، اما لازم است تا در مورد قوانین شهروندی با او مذاکره و گفتوگو داشته باشند. یا مثال دیگر اینکه ضرورتی ندارد والدین بهمحض مطلع شدن از مشاجره فرزندشان با دوستانش در کلاس درس، به مدرسه مراجعه کنند و مانند یک کارآگاه به شناسایی متهم بپردازند. اما بسیار ضروری است که آموزشهای لازم را در رابطه با مهارت حل مسئله، مهارت پرخاشگری و یا مهارت قاطعیت در اختیار او قرار دهند.
حمایت رفاهی و مالی
بر هر والدی لازم و ضروری است که در صورت دارا بودن شرایط بهترین امکانات رفاهی را در اختیار فرزند خود قرار دهد تا زمینه را برای شکوفا شدن هر چه بهتر استعدادها و تواناییها فراهم کند. اما حفظ تعادل در این نوع از حمایت همچنان حرف اول را میزند. بسیاری از والدین اجازه نمیدهند آب در دل فرزندشان تکان بخورد. از شیر مرغ تا جان آدمیزاد برای او فراهم میکنند که مبادا میان دوستان خود احساس سرافکندگی کند. اما خوب است که گاهی طعم رنج پاک را به کام فرزندانمان بچشانیم تا آنها را هر چه بیشتر و بهتر برای قرار گرفتن در این دنیای وانفساه و پر از ناکامی آماده کنیم. ضمن اینکه با محروم کردن موقتی کودک از خدمات رفاهی، مسئولیتپذیری و داشتن تلاش و پشتکار را به او آموزش میدهیم. لازم است فرزندان یاد بگیرند که از یک جایی به بعد باید دست در جیب خود بگذارند و روی سازندگی و سرمایه خودشان حساب باز کنند و نه هیچ کس دیگری. والدینی که در هر شرایطی در حال سرویس دادن به فرزند خود هستند، از او شخصیتی ضعیف و بیاراده میسازند. نشان این ضعف و عدم اراده در خوابگاههای دانشجویی کاملا مشهود است. دانشجویانی که در رنج به دست آوردن خدمات رفاهی، بیشترین مشارکت را با والدین خود داشتهاند، خیلی بیشتر و البته سریعتر با حداقلهای امکانات رفاهی خوابگاهی سازگار میشوند. این افراد در زندگی زناشویی هم از بیشترین میزان تابآوری برخوردارند و در بسیاری از موارد بهترین امکانات را برای خانواده خود فراهم میکنند.
حمایت آموزشی
آموزش به فرزندان فقط به سلام کردن به بزرگترها یا درس بخوان که برای خودت کسی شوی، محدود نمیشود. بزرگترین سرمایهای که والدین برای فرزندان خود به جا میگذارند، آموزشهایی است که در حوزههای مختلف و در سنین متفاوت به فرزندان خود ارائه میدهند. نکتهای که اغلب والدین از آن غافل هستند، تغییر بیان و لحن آموزشها با افزایش سن است. به عبارتی نوع و لحن آموزشهای ما به کودک 8ساله برای درس خواندن با نوع و لحن آموزشهای ما در همین حوزه به نوجوان 13ساله متفاوت است. نکته دیگری که از چشم والدین پنهان میماند، جامعیت آموزشهاست؛ کودک ما که حالا پا به نوجوانی گذاشته و در حال دستوپنجه نرم کردن با چالشهای نوجوانی است، بیشترین نیاز را به آموزشهای درست والدین در این حوزه دارد. اما درست در همین زمان کمترین آموزش را از والدین دریافت میکند. بنابراین حمایت آموزشی زمانی در شکل درست خود اتفاق میافتد که:
- با افزایش سن بیان و لحن مناسب خودش را داشته باشد.
- جامعیت داشته باشد و تمام ابعاد مختلف رشدی را پوشش دهد. (شناختی، جسمانی، روانی، اجتماعی و اخلاقی)
- با افزایش سن بر پیچیدگیهای آموزشی خود بیفزاییم.
حمایت روحی و روانی
نیاز به محبت و توجه نامشروط تنها چیزی است که در هیچ دوره سنی محو نمیشود. اما بسیاری از والدین با رسیدن کودک به سن نوجوانی حمایتهای روحی و روانی خود را خاتمه میدهند. به گمان والدین محبت، در آغوش گرفتن، بوسه و نوازش سنی دارد. اما همه ما میدانیم که شنیدن جمله دوستت دارم یا یک نوازش ساده روی موها در هر سن و موقعیتی ، چقدر میتواند برای افراد جذاب و دلچسب باشد. شاید برایتان جالب باشد، اگر بگوییم که بسیاری از اختلالات خلقی از جمله افسردگی حاصل به هم خوردن توازن میان پاداشها و تنبیههای دریافت شده از زندگی است. به میزانی که از حجم پاداشها کاسته شود، افراد یک گام به افسردگی نزدیک میشوند. بنابراین لازم است والدین حمایت روحی و روانی خود را از ابتدای تولد آغاز کنند و با افزایش سن کودک، نوع حمایت را تغییر دهند. بخش دیگری از حمایت روانی پذیرش نامشروط کودک و ویژگیهای مثبت و منفی او در کنار هم است. والدین برای ابراز محبت خود به کودک قاعده و قانون خاص خود را دارند؛ یک نفر اگر فرزندش درسخوان باشد او را در آغوش میگیرد و یک نفر دیگر اگر کودکش در جمع به دیگران سلام کند. این محبت مشروط اعتماد به نفس را از فرزند شما به یغما میبرد و موجب آسیب به سلامت روانی او میشود.
بیشتر بدانید: کودکان از چه چیزهایی میترسند؟
مرز بین حمایت و وابستگی
بین حمایت و وابستگی مرزی به باریکی تار مو وجود دارد. کافی است حمایتهای شما در ابعاد مختلف رشدی از اندازه و شکل متناسب با سن کودک برخوردار نباشد، همان زمان است که بذر وابستگی را در وجود فرزند خود میکارید. بهترین راهنما برای داشتن تربیت اثربخش، مطالعه و افزایش آگاهی راجع به تغییرات شناختی، اجتماعی، اخلاقی، هیجانی و جسمانی کودک در هر دوره سنی است. این راهنمای جامع به شکل مطلوبی میتواند شما را در حفظ تعادل میان حمایت و وابستگی فرزندان یاری کند.
جمعبندی
تربیت فرزند از کار در معدن هم میتواند سختتر باشد؛ اگر والدین آگاهیهای لازم را از فرآیندی رشدی کودک در هر دوره سنی نداشته باشند. اگر قبل از والد شدن به درمان آسیبها و زخمهای دوران کودکی خود نپردازند. اگر قادر به مدیریت افکار و احساسات ناخوشایند خود در چرخه تربیت نباشند و اگرهای بسیار زیادی که قطعا تجربیات شما در این حوزه میتواند تکمیلکننده آن باشد. برای والدگری اثربخش لازم نیست که تمام آرزوها، خواستهها، علائق، سرگرمیها و فردیت خود را پشت در بگذارید و همه چیز را فدای تربیت کودک کنید. همین که مادر یا پدری کافی باشید، کفایت میکند. لازمه این کافی بودن هم حفظ تعادل در ابعاد مختلف تربیتی کودک است.
نویسنده مطلب : ناهید مقیمیان
نظرات شما بسیار ارزشمند هستند. به دیگران کمک کنید تا بیشتر بدانند. نظرات شما توسط کارشناسان بررسی، تایید و پاسخ داده می شوند. اگر ایمیلتان را وارد کنید، پاسخ کارشناسان برای شما ایمیل می شود.
اعضای سایت می توانند نمونه سوالات و فایل های آموزشی را دانلود کنند. همینطور، بعضی از مطالب فقط به اعضای سایت نمایش داده می شود. اطلاعات مهم، تغییرات مهم آموزشی به اعضای سایت اطلاع رسانی می شود. اعضای سایت هیچ محدودیتی در استفاده از امکانات سایت ندارند و می توانند در تمام آزمون های آنلاین شرکت کنند و از تمام امکانات سایت و بخش اعضا استفاده کنند.
همین حالا نزدیک به 200 هزار نفر دیگر هم عضو فعال سایت سرزمین تیزهوش ها هستند. چرا شما به این خانواده بزرگ نمی پیوندید؟